توضیح و پاسخ شبهه ی نسبی گرایی
طرح شبهه:
از آنجا که تجربه گرایی معرفت دقیق همگانی و قابل انکار را معرفتی میدانست که از جهان عینی و به روش تجربی گرفته شده باشد. هیچیک از ارزشها و اصول و احکام اخلاقی ثابت نیستند و همواره به اختلاف زمان و مکان و نسبت به افراد یا باتفاق تغییر پذیرند. هر کسی آنچه را دوست دارد خوب می نامند و آنچه را که با خواسته های شخصی او سازگار نباشد بد می پندارد و این همان نسبیتگرایی است.
تمسک به اختلاف ارزش های اخلاقی افراد و جوامع مختلف. مثلا برخی جوامع اجساد مردگان را می سوزانند و آن را کار خوبی می دانند ولی برخی جوامع این نوع رفتار با اجساد مردگان را بسیار بد و نادرست میدانند نسبی گرایان این تنوع درارزش های خوب وبد جوامع را موجود بر نسبی بودن احکام اخلاقی می دانند و معتقدند که خوبی و بدی و درستی و نادرستی و بایدها و نبایدهای اخلاقی فردی و گروهی وابسته است و هیچ بنیان واقعی و ثابتی ندارد.
اینکه چیزی خوب یا بد به حساب میآید تنها بستگی به نوع نگرش ها امیال و احساسات و سلایق شخصی یا گروهی دارد در این صورت خوبی و بدی و باید و نباید. اموری ذهنی احساسی و شخصی یا قراردادی است از این جهت کاملا اموری نسبی میباشند.
مثلادرسطح "اخلاقی" نسبیگرایی بدان معنا است که همه هنجارهای اخلاقی به یک درجه خوب و فضیلت محسوب میشوند. در" معرفتشناسی "هم نسبیگرایی اذعان میکند که همه باورها و نظامهای باور به یکسان موجه و صادقند.
پس لازمه نسبی گرایی این است که همه پندارها و انسان ها یکسان باشند به این صورت که انسان دانا و داناتر و جاهل معنا نداشته باشد و تنها درستی و نادرستی به پذیرش و عدم پذیرش افراد بستگی داشته باشد.
جواب شبهه:
مخالفان نظریه نسبیت گرایی اخلاقی چنین پاسخ می دهند:
1-همه جوامع مختلف در همه ارزشهای اخلاقی با هم اختلاف ندارند و می توان از جوامعی نام برد که همگی به خوبی عدالت و بدی و قبح اعتراف دارند هرچند که ممکن است در مصادیق آن اختلاف داشته باشند.
2-مخالفان نسبیت معتقدند که احکام اخلاقی بر خلاف ظاهر انشایی شان در حقیقت از سنخ جملات خبری بوده و از واقعیت عینی خبر می دهند و لذا تابع احساسات و سلایق شخصی و گروهی نیستند.
3-یکی از نقدهای سقراط بر نسبیگرایی استدلال از طریق استحاله اجتماع نقیضین است. او می گوید آیا هر کس مقیاس چیزهای آینده را نیز در خود می داند. مثلاً اگر غیرپزشکی معتقد باشد که این شخص تب خواهد کرد و تنش گرم خواهد شد و پزشکی نیز بر خلاف این عقیده باشد. آیا آنچه روی خواهد داد مطابق عقیده یکی از آن دو خواهد بود یا موافق عقیده هر دو؟
4-نقد دیگر سقراط این است که اگر بنا بر آن است که هر پندار و عقیده ای درست شمرده شود پس آیا ابلهی و اتلاف وقت نیست که مردمان درباره آرا و عقاید یکدیگر بحث و گفتوگو کنند و درستی و نادرستی آنها را بررسی نمایند و نظری بر خلاف نظر دیگران در میان آورد.
5-نقد ارسطو بر نظریه نسبیگرایی چنین است اگر هر پنداری که هر کسی دارد یا هر چه بر هر کسی نمودار میشود حقیقت باشد پس همه احکام باید در آن واحد هم مطابق حقیقت باشند و هم خلاف حقیقت زیرا بسیاری از آدمیان عقاید مخالف یکدیگر دارند و معتقدند که هر کسی با آنان هم عقیده نیست در اشتباه است بنابراین به حکم ضرورت همه چیز هم باید هم باشد و هم نباشد، یعنی اینکه نظریه نسبیگرایی مستلزم اجتماع نقیضین و اجتماع مطابقت و عدم مطابقت حقیقت در احکام و در آن واحد است. و لازم می آید که شی واحد هم باشد و هم نباشد هم نیک است و هم بد، و محتواهای همه ادعاهای متناقض در آن واحد صادقند. در حالی که بی گمان یکی از دو طرف در مورد متناقضین در اشتباه و کذب است
جوادعلی نژاد